عشق در زندگي هر كس لازم است ولي همه چيز نمي باشد.فكر كنيد مي توانيد تنها با عشق يك زندگي را اداره كنيد.
۱ – هر كس نيمه اي دارد كه با آن كامل مي شود. بیشتر انسانها بر این باورند که برای هر فرد فقط یک نفر به عنوان جفت مناسب ساخته شده یا باید منتظر باشد تا تقدیر و سرنوشت آن فرشته گمشده را در برابر او ظاهر کند، یا اینکه افراد متعددی را امتحان کند تا اینکه نیمهاش را پیدا کند. گروه اول برایهمسريابيو ایجاد رابطه تلاش نخواهند کرد مگر سطحی و گروه دوم از یک رابطه به رابطهای دیگر میروند تا شاید گمشده خود را پیدا کنند.
۲ – فقط با همسر کامل و بیعیب و نقص میتوان در زندگی اشتراکی به خوشبختی رسید! (کمالپرستی) افرادی که این گونه طرز فکر دارند ، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بیعیب و نقص هستند و به این ترتیب بسیاری از فرصتهای طلایی را از دست میدهند. چون همیشه معایبی برای رد کردن طرف مقابل پیدا خواهند کرد. عدهای همچون پیوند عاطفی ناامنی داشتهاند به دیگران اعتماد نمیکنند و ناخودآگاه دنبال مدرک و دلیل برای رد طرف مقابلاند. در حالی که هیچ کس کامل نیست و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثرهای ایدهآل (رشد و نمو) است. احتمال موفقیت و خوشبختی در ازدواجی بیشتر خواهد بود که تجانس و تشابه بین زوجین بیشتر باشد و اگر یکی خیلی برتر از دیگری باشد دیر یا زود رابطه دچار مشکل میشود.
۳ – برای یک ازدواج موفق مهم نیست که با چه کسی ازدواج میکنید، مهم این است که چقدر تلاش میکنید! افرادی وجود دارد که با این طرز فکر بدون تناسب فرهنگی و اخلاقی وارد یک رابطه و در نهایت ازدواج می شوند و دیر یا زود هر دو طرف از پا درمی آیند. خمیرمایه چنین طرز تفکری این است؛ خودم درستش میکنم! در حالی که ازدواج مثل بازی پینگپونگ است که هر دو باید لذت ببرند.